نقاشی آی نقاشی
ظهر کار بودم و دیر از خواب بیدار شده بودم با یه عالمه کار، آنیسا هم توی دست و پام ، نمیدونستم چیکار کنم؟ تلویزیون روشن بود و داشت شبکه پویا نقاشی آی نقاشی رو نشون می داد یکدفعه نمیدونم این فکر از کجا اومد به ذهنم، به انیسا گفتم اگه دختر خوبی باشی و یه نقاشی خوشکل بکشی میفرستمش شبکه پویا تا نشونش بدن کلی خوشحال شد و زودی یه کاغذ و خودکار دادم بهش و رفتم دنبال کارام - همین جور که سرگرم کارام بودم یکدفعه یادم به آنیسا افتاذ رفتم تو سالن ببینم چیکار میکنه ؟ چشمتون روز بد نبینه کاغذ لوله شده بود که به سمت تلویزیون پرتاب شده بود ، وقتی دیده بو...
نویسنده :
مامانی
10:18